حــضــرت امــام محــــــــــــــمــــــــــــــــــــدباقرالـــــــــــــــــعـــــــــــــــــلوم (ع)
نام مبارك امام پنجم محمد بود .
لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ,بدين جهت كه : درياى دانش را
شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت .
القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند كه هريك بازگوينده صفتى از
صفات آن امام بزرگوار بوده است .
دوران امامت امام محمد باقر (ع)از سال 95 هجرى كه سال درگذشت امام زين
العابدين (ع)است آغاز شد و تا سال 114 ه . يعنى مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشته
است .
در دوره امامت امام محمد باقر (ع)و فرزندش امام جعفرصادق (ع)مسائلى
مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسى و ظهور
سرداران و مدعيانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و ديگران مطرح است ,
ترجمه كتابهاى فلسفى و مجادلات كلامى در اين دوره پيش ميآيد , و عده اى از مشايخ
صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا ميشوند .
قاضيها و متكلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پديدميآيند و
فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و
تفسير مينمايد , و تعليمات قرآنى - به ويژه مسأ له امامت و ولايت را , كه پس از
واقعه عاشورا و حماسه كربلا , افكار بسيارى از حق طلبان را به حقانيت آل على (ع)متوجه
كرده بود , و پرده از چهره زشت ستمكاران اموى ودين به دنيا فروشان برگرفته بود ,
به انحراف ميكشاندند و احاديث نبوى را دربوته فراموشى قرار ميدادند .
برخى نيز احاديثى به نفع دستگاه حاكم جعل كرده ويا مشغول جعل بودند و
يا آنها را به سود ستمكاران غاصب خلافت دگرگون مينمودند .
اينها عواملى بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در
برابر آنهابايستند .
بدين جهت امام محمد باقر (ع)و پس از وى امام جعفر صادق (ع)از موقعيت
مساعد روزگار سياسى , براى نشر تعليمات اصيل اسلامى و معارف حقه بهره جستند , و
دانشگاه تشيع و علوم اسلامى را پايه ريزى نمودند .
زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقى
تعليمات پيامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند ,
که باید به تربيت شاگردانى عالم و عامل و يارانى شايسته و فداكار دست زند ,
و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس كنند .
به همين جهت محضر امام باقر (ع) مركز علماء ودانشمندان و راويان حديث
و خطيبان و شاعران بنام بود .
در مكتب تربيتى امام باقر (ع)علم و فضيلت به مردم آموخته ميشد .
ابوجعفر امام محمد باقر (ع)متولى صدقات حضرت رسول (ص)و اميرالمؤمنين (ع)و
پدر و جد خود بود واين صدقات را بر بنى هاشم و مساكين و نيازمندان تقسيم ميكرد , و
اداره آنهارا از جهت مالى به عهده داشت .
من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افكار , نميتوانم تعظيم شعائر دين
كنم .
امام پنجم (ع) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خويش برخورد می
کرد .
با همه اصحاب مصافحه ميكرد و ديگران را نيز بدين كار تشويق ميفرمود .
در ضمن سخنانش ميفرمود : مصافحه كردن کینه هاى درونى را از بين ميبرد
و گناهان دوطرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - ميريزد .
امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامى مانند دستگيرى از
نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين وعيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينى
, كمال مواظبت را داشت .
آنچه ازمحصول كشاورزى - كه با عرق وزحمت به دست ميآورد در راه خدا انفاق ميفرمود .
مدت بيست سال معاويه در شام و كارگزارانش در مرزهاى ديگر اسلامى
درواژگون جلوه دادن حقايق اسلامى با زور و
زر و تزوير و اجير كردن عالمان خودفروخته - كوشش بسيار كردند .
صداى كودكى را شنيد , پرسيد كيستى ؟ گفت من محمد بن على بن الحسينم ,
جابر گفت : نزديك بيا , سپس دست او راگرفت و بوسيد و عرض كرد : روزى خدمت جدت رسول
خدا (ص)بودم .
علم و دين را نشر بده .
اين جابر بن عبدالله انصارى همان كسى است كه در نخستين سال بعد از
شهادت حضرت امام حسين (ع) به همراهى عطيه كه مانند جابر از بزرگان و عالمان باتقوا
و از مفسران بود , در اربعين حسينى به كربلا آمد و غسل كرد , و در حالى كه عطيه
دستش را گرفته بود در كنار قبر مطهر حضرت سيدالشهداء آمد و زيارت آن سرور شهيدان
را انجام داد .
بارى , امام باقر عليه السلام منبع انوار حكمت و معدن احكام الهى بود
.
در زمان اميرالمؤمنين على (ع)گوئيا , مقام علم و ارزش دانش هنوز -چنان
كه بايد - بر مردم روشن نبود , گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگناى حيات مادى بيرون
ننهاده و از زلال دانش علوى جامى ننوشيده بودند , و در كنار درياى بيكران وجود على
(ع) تشنه لب بودند و جز عده اى معدود قدر چونان گوهرى رانميدانستند .
امام باقر (ع)نيز چون زمينه قيام بالسيف ( قيام مسلحانه ) در آن زمان
- به علت خفقان فراوان و كمبودحماسه آفرينان - فراهم نبود , از اين رو , نشر معارف
اسلام و فعاليت علمى راو هم مبارزه عقيدتى و معنوى با سازمان حكومت اموى را , از
اين طريق مناسبترميديد , و چون حقوق اسلام هنوز يك دوره كامل و مفصل تدريس نشده
بود , به فعاليتهاى ثمر بخش علمى در اين زمينه پرداخت .
در عين حال امام هيچگاه از اهميت تكليفى شورش ( عليه دستگاه ) غافل
نبود , و از راه ديگرى نيز آن را دامن ميزد : و آن راه , تجليل و تأ ييد برادر
شورشياش زيد بن على بن الحسين بود .
رواياتى در دست است كه وضع امام محمد باقر (ع)كه خود - در روزگارش -
مرزبان بزرگ فكرى و فرهنگى بوده و نقش مهمى در نشر اخلاق و فلسفه اصيل اسلامى و
جهان بينى خاص قرآن , و تنظيم مبانى فقهى و تربيت شاگردانى مانند امام شافعى و
تدوين مكتب داشته , موضع انقلابى برادرش زيد را نيز تأ ييدميكرده است چنانكه نقل
شده امام محمد باقر (ع) ميفرمود : خداوندا پشت من را به زيد محكم كن .
و چنانكه تاريخ مينويسد : گرچه نهضت زيد نيز به نتيجه اى نينجاميد و
قيامهاى ديگرى نيز كه در اين دوره به وجود آمد , از جهت ظاهرى به نتايجى نرسيد ,
ولى اين قيامها و اقدامها در تاريخ تشيع موجب تحرك و بيدارى و بروز فرهنگ شهادت
عليه دستگاه جور به شمار آمده و خون پاك شيعه را درجوشش و غليان نگهداشته و خط
شهادت را تا زمان ما در تاريخ شيعه ادامه داده است .
اما چنان كه اشاره شد , دستگاه خلافت آنجا كه پاى مصالح حكومتى پيش
ميآمدو احساس ميكردند امام (ع) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برميگيرد و خط صحيح را
در شناخت امام معصوم (ع)و امامت كه دنباله خط رسالت و بالاخره حكومت الله است
تعليم ميدهد , تكان ميخوردند و دست به ايذاء و آزار وشكنجه امام (ع)ميزدند و گاه
به زجر و حبس و تبعيد ... براى شناخت اين امر , به بيان اين واقعه كه در تاريخ ياد
شده است ميپردازيم : در يكى از سالها كه هشام بن عبدالملك , خليفه اموى , به حج
ميآيد , جعفر بن محمد , امام صادق , در خدمت پدر خود , امام محمد باقر , نيز به حج
ميرفتند .
حضرت صادق (ع)ميفرمايد : چون وارد دمشق شديم , روز چهارم ما را به
مجلس خود طلبيد .
هنگامى كه به مجلس او درآمديم , هشام بر تخت پادشاهى خويش نشسته و
لشكر و سپاهيان خود را در سلاح كامل غرق ساخته بود , و در دو صف دربرابر خود نگاه
داشته بود .
نيز دستور داده بود تا آماج خانهاى ( جاهايى كه درآن نشانه براى
تيراندازى ميگذارند ) در برابر او نصب كرده بودند , و بزرگان اطرافيان او مشغول
مسابقه تيراندازى بودند .
هنگامى كه وارد حياط قصر او شديم , پدرم در پيش ميرفت و من از عقب او
ميرفتم , چون نزديك رسيديم , به پدرم گفت : شما هم همراه اينان تير بيندازيد پدرم
گفت : من پير شده ام .
اكنون اين كار از من ساخته نيست اگر من را معاف دارى بهتر است .
هشام قسم ياد كرد : به حق خداوندى كه ما را به دين خود و پيغمبر خود
گرامى داشت , تورا معاف نميدارم .
پدرم كمان را از آن مرد بگرفت و يك تير نير بگرفت و در کمان گذاشت و
به قوت بكشيد و بر ميان نشانه زد .
هشام از ديدن اين چگونگى خشمگين گشت و گفت : نيك تير انداختى اى
ابوجعفر , تو ماهرترين عرب و عجمى در تيراندازى .
بگو : اين تيراندازى را چه كسى به توياد داده است .
سپس امام صادق (ع)اشاره ميفرمايد كه : هشام از مجموع ماجرا غضبناك گشت
و عازم قتل پدرم شد .
اينها همه هشام را - كه فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام -بيش از
پيش ناراحت ميكند .
و چون به او خبر ميدهند كه زندانيان دمشق مريد و معتقد به امام (ع)شده
اند , امام را رها ميكند و به شتاب روانه مدينه مينمايد .
توجه به موضوع و تعيين مكان , اهميت بسيار دارد .
به گفته صاحب الغدير –زنده باد ياد علامه امينى - اين وصيت براى آن
است كه اجتماع بزرگ اسلامى , در آن مكان مقدس با پيشواى حق و رهبر دين آشنا شود و
راه ارشاد در پيش گيرد , واز ديگران ببرد و به اين پيشوايان بپيوندد , و اين نهايت
حرص بر هدايت مردم است و نجات دادن آنها از چنگال ستم و گمراهى .
شهادت امام باقر (ع)
حضرت امام محمد باقر (ع)19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش
حضرت امام زين العابدين (ع)زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير
امامت , نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى , تعليم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا
كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق , متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح
رهبرى و راهنمایی به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , كه تنها خليفه
راستين خدا و رسول (ص)در زمين است , پرداخت و لحظه اى از اين وظيفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله
هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .
پيكر مقدسش را در قبرستان بقيع - كنارپدر بزرگوارش - به خاك سپردند .
زنان و فرزندان
فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشته اند : ابوعبدالله جعفر بن محمد
الصادق (ع)و عبدالله كه مادرشان ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر بود .
ابراهيم و عبيدالله كه از ام حكيم بودند و هر دو در زمان حيات پدر
بزرگوارشان وفات كردند
على و زينب و ام سلمه كه از ام ولد بودند .
تهیده شده توسط مدیر سایـــــــت:التماس دعا برای فرج آغا امام زمان (عج)